عکس نوشته های عاشقانه سری 8
دوستای گلم
با ارسال عکس نوشته های عاشقانه ما رو همراهی کنید.
ممنونم که عشق رو با قلب پاکتون حس میکنید و انو انتشار میدید.
سلام مهربونا ...
امروز براتون عشق آرزو می کنم
از اون عشقایی که هر روز با لبخند بلند بشید و بگید :
زندگی یعنی این ، من چقدر خوشبختم ...
دوستون دارم.
آهنگ صدایت کافیست
که جهانم را به تپش درآورد ...
آهنگ صدایت برای من کافیست
تا از خواب
به پرواز بکشاندم
بی هیچ نوازشی ...!!
زلال باش ....
زلال باش ...
فرقی نمی کند که
گودال کوچک آبی باشی ...
یا دریای بیکران ...
زلال که باشی ، آسمان در تو پیداست ...
فرقی ندارد سقفی بالای سرم باشد یا نه ...
وقتی چهار دیواری دستانت مال من است ...
دنیا هم که از آن تو باشد...
تا زمانى که درون قلب یک زن جایى نداشته باشى
تا درون آوازهاى عاشقانه زنى زندگى نکنى
و سهمى از دلشوره هاى زنى نداشته باشى ....
فقیرترین مرد ى...
معــــــنای خوشبـــــــــــــــــختی این استــــــ
که در دنیا کســـــــی هستــــــ
که بی اعتنا به نتیجه
دوســــتــــــــــــــــــــــــــــــــــــتـــــ دارد ...
گاهــی فکـر میکنم کــار تـــو “ســـــخــــت تر” از مـــن است !!
مـن یـــــک دنـــیا دوســـــــــــــتتــــ دارم …
و تو
زیر بـار این همــــه عشـــــق قــــد خـم نمیکنی …
من شاعر نیستم ...
من تنها کلماتی را می دانم،
که نام تو را دارد!
وآنها را ردیف می کنم به نشانه تو ...
شب را دوست دارم، چون آغوش تو را دارد!
صبح را دوست دارم،چون بیداری تو را دارد!
از رنگهایی خوشم می آید، که رنگ چشمان توست!
رنگ آرامش تو ...
من شاعر نیستم،
تنها کلماتی را که به تو ربط دارد می شناسم !!
و آنها را کنارهم می گذارم
تا دیگران بخوانند و
عاشق شوند ...
روزی باد به آفتاب گفت: من از تو قوی ترم.
آفتاب گفت: چگونه؟
باد گفت آن پیرمرد را میبینی که کتی بر تن دارد؟ شرط میبندم من زودتر از تو کتش را از تنش در می اورم.
آفتاب در پشت ابر پنهان شد و باد به صورت گردبادی هولناک شروع به وزیدن گرفت.
هرچه باد شدید تر میشد پیرمرد کت را محکم تر به خود می پیچید.
سرانجام باد تسلیم شد.
آفتاب از پس ابر بیرون امد و با ملایمت بر پیرمرد تبسم کرد و طولی نکشید که پیرمرد از گرما عرق کرد و پیشانی اش را پاک کرد و کتش را از تن دراورد.
در آن هنگام آفتاب به باد گفت دوستی و محبت قوی تر از خشم و اجبار است.
در مسیر زندگی گرمای مهربانی و تبسم از طوفان خشم و جنگ راه گشاتر است ...
هوس کردم چنان گیج شوم از تــــــــو ...
چنان مست شوی از مــــــــن،
زمین سرگیجه بگیرد ...
که چرا "ما" دو دیوانه ،
عـــــــاشـــــــقـــــــــــــــ هم هستیم ...!!!
دعاهای سحر گویند ،
میدارد اثر !
آری !
اثر میدارد
اما
کی شب عاشق ، سحر دارد . . .
سلام ای دوست!!
توهمان شقایق معروف شعر خوب سهرابی...
تا تو هستی زندگی باید کرد ...
امروز برایت شعر گفتم :
مصرع اول :
من " تــــــو " را می بــــوســـــــمــــ
مصرع بعد هم
من " تــــــو " را می بــــوســـــــمــــ
ایراد ندارد ، به کسی چه اصلا
شعر خودم است ...
من " تــــــو " را
می بــــــــوســـــــــــمــــــــــــــ ....
آدم با"هــــــــــا"
چه کارها که نمی کند ...
با"هــــــــــا"
دست هایش را گرم می کند ...
با "هـــــــــا" می شود آدم هــــــــــا
باآدم هــــــــــامی شود
راه رفت ...
عاشـــــــــقــــــــــ شد
زندگی کرد ...
همه وقت،
همه جا،
من به هر حال که باشم به تو می اندیشم
تو بدان این را
تنها تو بدان،
تو بیا،
تو بمان با من تنها تو بمان.
جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب
من فدای تو، به جای همه گلها تو بخند ...